معمای رشد پایین و تورم اندک

شهرام معینی
کارشناس اقتصادی
اقتصاد هر کشور با دو مسأله اساسی و کلیدی مواجه است که شامل رشد اقتصادی و پایداری اقتصادی می‌شود. در مسأله اول یعنی رشد اقتصادی باید به این پرسش پاسخ داد که چگونه می‌توان کیک اقتصاد را برای بهره‌مندی بیشتر مردم بزرگ‌تر کرد که راهکارهایی مانند افزایش انباشت سرمایه، جذب سرمایه (درمجموع روش‌های افزایش سرمایه) و رشد تکنولوژی دارد. درخصوص پایداری اقتصادی نیز مهم‌ترین موضوع این است که اقتصاد هر توانی که برای رشد دارد باید در یک فرآیند ملایم و بدون نوسان و تلاطم ممکن شود. یکی از مؤلفه‌های مهم پایداری اقتصادی نرخ تورم است که به‌صورت مستقیم به سیاست‌های پولی هر کشوری ارتباط دارد. براین اساس حتی برخی از کشورهای همسایه ایران که خیلی فقیر هستند و رشد اقتصادی پایینی دارند، نرخ تورم بالایی ندارند.
برای پاسخ به این سؤال که چرا این دسته از کشورها تورم پایینی دارند باید به بررسی نکته کلیدی یعنی وضعیت رشد متغیرهای پولی رفت که مهم‌ترین این متغیرها نیز پایه پولی است. درواقع در بلندمدت نرخ تورم تفاضل رشد پول و رشد اقتصادی هر کشوری است. این درحالی است که در تمام دنیا نرخ رشد اقتصادی خیلی بالا نیست و حداکثر زیر 10 درصد است. حال اگر کشوری نرخ رشد اقتصادی 2درصدی و تورم 2 درصدی دارد تفاضل رشد پول نباید از 4 درصد بیشتر شود، چرا که باعث رشد نرخ تورم می‌شود. بدین ترتیب اگر کشوری این متغیرهای پولی را کنترل کند در نتیجه تورم بالایی هم نخواهد داشت. اما چرا زمانی که همه مسئولان این موضوع و رابطه میان متغیرهای پولی با نرخ تورم را می‌دانند قادر به کنترل تورم نیستیم؟ مسأله این است که در ایران چندین دهه است که نرخ رشد اقتصادی پایینی داریم و دراین زمینه از بسیاری از همسایگان خود عقب مانده‌ایم. درهمین راستا، مردم وضعیت اقتصادی خود را با کشورهای همسایه قیاس می‌کنند و این باعث ایجاد توقعاتی در جامعه شده است که پاسخ به آنها تبعاتی به همراه دارد.
از سوی دیگر نمایندگان مجلس نیز تحت تأثیر خواسته مردم حوزه‌های انتخابیه خود خواستار تخصیص اعتبار برای اجرای پروژه‌های جدید در مناطق مختلف هستند. اقدامی که اجرای آنها باعث فشار مالی زیادی به دولت خواهد شد و دولت را به سمت استفاده از منابع پرقدرت بانک مرکزی هدایت می‌کند که نتیجه آن رشد نرخ تورم است.
این درحالی است که مسئولان کشور زیر فشار این انتظارات از سوی مردم، شاغلان، نمایندگان مجلس و... هستند و نتیجه نهایی این است که این فشارها خود را در بستن بودجه‌هایی که فراتر از درآمدهای واقعی کشور است، نشان می‌دهد.
اما در کشورهای دیگر به‌دلیل اینکه این شکاف با سایر کشورها وجود ندارد، چنین وضعیتی وجود ندارد. برهمین اساس برای مثال میزان افزایش حقوق‌ها و دستمزدها روند بسیار کندی دارد و سال‌ها ثابت می‌ماند.
درکشورما انتظارات مردم و شاغلان برای رفاه بیشتر مسئولان را ناچار می‌کند تا سیاست‌هایی را اجرا کنند که باعث تغییر متغیرهای پولی و درنتیجه رشد نرخ تورم می‌شود. تنها راه برای پایان دادن به این شرایط بهبود رشد اقتصادی است. درصورتی که رشد اقتصادی بهبود یابد رفته رفته روی رفاه مردم نیز از طریق رشد درآمد سرانه تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود تا این احساس شکاف با همسایگان از بین برود.


بهره از تجربه دیگران در مهار تورم

جعفر خیرخواهان
کارشناس اقتصادی
علم اقتصاد براساس تجربیات و نظریاتی که از ابتدا تاکنون داشته سعی کرده است تا به بهبود زندگی مردم کمک کند و دراین راه موفقیت‌های زیادی نیز به دست آورده است.
یکی از وظایف هر دولت و تیم اقتصادی بهبود محیط فضای کسب و کار، رفاه و ثبات اقتصادی است. ثبات به این معنا که آینده قابل پیش‌بینی باشد و روند اقتصاد دچار تلاطم‌ها و نوسانات شدید نشود تا به اشتغال و تولید که جزو اهداف اصلی هر اقتصادی است دست یابیم.
یکی از متغیرهای اصلی و مهم ثبات اقتصادی، نرخ تورم و ثبات قیمت کالاها و خدمات است. اما این بدان معنا نیست که با قیمت‌های دستوری و سرکوب قیمت‌ها نوعی از ثبات مصنوعی ایجاد کنیم. این درحالی است که در طول دهه‌های اخیر دولت که خود تولیدکننده عمده کالا و ارائه دهنده خدمات است به منظور ثبات قیمت‌ها و اقتصاد قیمت‌ها را به‌صورت دستوری پایین نگه می‌دارد که این اقدام تبعات منفی برای اقتصاد به همراه دارد.
تاچند دهه قبل نرخ تورم بالا یک معضل جهانی محسوب می‌شد و کشورهای بسیاری با آن درگیر بودند، اما با استفاده از سیاست‌های بهینه اقتصادی و بخصوص در حوزه سیاست‌های پولی هم‌اکنون تعداد کشورهایی که تورم دورقمی دارند بسیار محدود شده است و اکثر کشورها توانسته‌اند تورم خود را مهار کنند.
هم‌اکنون حتی کشورهایی مانند عراق و افغانستان که از نظر امنیت و ثبات دچار مشکلات اساسی هستند و در دوره بازسازی به سر می‌برند نیز مشکل نرخ تورم بالا ندارند و این شاخص را زیر 3 درصد مهار کرده‌اند.
درواقع می‌توان گفت نرخ تورم پایین و بدون نوسانات زیاد یکی از مؤلفه‌های اصلی برای فعالیت‌های اقتصادی و درنتیجه بهبود رشد اقتصادی است برهمین اساس تمام کشورها کنترل نرخ تورم را جزو اولویت‌های اصلی خود قرار داده‌اند. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که نرخ‌های تورم بالا به نفع عده‌ای خاص تمام می‌شود. درحالی که مردم عادی و فقرا از تورم بالا آسیب می‌بینند رشد این شاخص باعث می‌شود تا بر ثروت ثروتمندان افزوده شود.
برای اینکه هر کشوری در مهار نرخ تورم موفق باشد نیازمند یک بانک مرکزی مقتدر و مستقل است، چرا که وظیفه اصلی این بانک حفظ ارزش پول ملی و ثبات در اقتصاد و بازارهاست ولی این موضوع در کشورما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. معضل مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز که نمونه آن را در سایر کشورها نمی‌توان مشاهده کرد یکی از عللی بود که به تغییر معنادار متغیرهای پولی و درنتیجه رشد نرخ تورم منجر شد. درکشورهایی مانند عراق و افغانستان با استفاده از تجارب جهانی و سایر کشورها توانسته‌اند نرخ تورم خود را مهار کنند. دراین کشورها با وجود مشکلات فراوان، در هزینه نقدینگی اولویت اصلی را به تأمین انرژی و سپس امنیت برای فعالیت‌های اقتصادی داده‌اند و در اداره بانک مرکزی نیز از سیاست‌هایی استفاده کرده‌اند که باعث شده است تا متغیرهای پولی با نوسان همراه نشود. بنابراین در ایران نیز باید از تجارب گذشته کشور خودمان بهره برد. برای مثال نوسانات و جهش‌های نرخ ارز که همواره یکی از عوامل اصلی رشد نرخ تورم بوده است بارها خطا کرده‌ایم. پس از جنگ چهار دولت دو دوره‌ای داشته‌ایم که بررسی نرخ ارز دراین دولت‌ها نشان می‌دهد که پس از یک دوره ثبات مصنوعی با ورود متغیرهای جدید نرخ ارز با جهش همراه شده است و این درحالی است که هیچگاه از تجارب گذشته استفاده نکرده‌ایم.