پاسخ اولیه این است که صنایع غذایی در ایران از رقابتی‌ترین صنایع است و در مقابل صنعت خودروسازی انحصاری‌ترین صنعت در ایران است. حرکت سرمایه از فضای رقابتی به فضای انحصاری ازنظر اقتصادی یک امر منطقی و طبیعی است، اما این بستگی به حاشیه سود تولید محصول هم دارد. در شرایط رقابتی، خودروسازی در ایران در صورتی می تواند حاشیه سود کافی و درنتیجه صرفه اقتصادی داشته باشد که امکان برخورداری از تکنولوژی و دانش و مهارت نیروی انسانی خارجی وجود داشته باشد. با توجه به این که تا اطلاع ثانوی این امکان وجود ندارد، همچنان این سوال باقی است که آیا خودروسازی در شرایط فعلی ایران، اگرچه توسط یک برند خوشنام و موفق، امکان توفیق دارد؟ پاسخ بستگی به این‌ دارد که موفقیت را چه تعریف کنیم. اگرمنظور سودآوری از نگاه کلان باشد؛ یعنی هدف، تولید خودرویی باشد که ازنظر قیمت و کیفیت بتواند با محصولات خارجی رقابت کند، پاسخ منفی است. اما اگر هدف سودآوری ازنظر حسابداری در شرایط انحصاری باشد، پاسخ می­تواند مثبت باشد.

واقعیت این است که عمده صنایع تولیدی در ایران، بخصوص صنایع بزرگ، از آنجایی که در یک بستر دولتی و رانتی فاسد به وجود آمده‌اند، با بهره‌وری بسیار پایین فعالیت می‌کنند و از نگاه کلان سودآوری واقعی ندارند، اما هرکدام از چند رانت بزرگ منتفع می‌شوند که عمده سود و بالتبع حیات آنها از محل این رانت‌ها و در گرو حفظ این رانت‌هاست؛ از جمله موانع واردات، تسهیلات ارزان، انرژی ارزان، برخورداری از زمین و آب ارزان یا رایگان، مواد اولیه یارانه‌ای، انحصار وارداتی و صادراتی (اعم از رسمی و قاچاق) و اشکال دیگر انحصار.

با اطمینان می‌توان گفت اگر یک‌باره تمام رانت‌ها و امتیازات حکومتی در کشور ما برچیده شود و یک فضای رقابتی، شفاف و سالم به وجود آید، بیش از نیمی از صنایع ایران قبل از آن‌که بتوانند خود را با شرایط جدید وفق دهند، ورشکست خواهند شد. البته از روی دیگر قضیه هم نباید غافل شد؛ یعنی موانع و مشکلاتی که محدودیت‌های داخلی و خارجی و انواع مداخله‌گری، از جمله قیمتگذاری دستوری برای صنایع به وجود می‌آورد. بدیهی است که بطور کلی در فضای سالم و رقابتی که از این مشکلات و موانع در امان باشد، سود آوری فعالیت اقتصادی به مراتب بیشتر خواهد بود و منجر به رشد اقتصادی خواهد شد. اما حذف رانت‌ها و بهبود محیط کسب‌وکار به نفع فعالیت‌هایی خواهد بود که بیشتر متکی به سود حاصل از بهره­وری هستند و منفعت قابل توجهی در این فضای ناسالم ندارند. بنابراین شیفت به سمت فضای سالم و شفاف اقتصادی لزوما همه صنایع را منتفع نمی­کند و اثرگذاری آن از این جنس است که صنایع کارآمد با بهره وری بالا را جایگزین صنایع ناکارآمد و معتاد به رانت خواهد کرد. نکته مهم دیگر این است که اساسا بسیاری از صنایع ایران برای خلق سود به وجود نیامده‌اند و به قصد سودآوری فعالیت نمی‌کنند. بدیهی است که چنین صنایعی هیچ جایی در یک فضای رقابتی و عاری از رانت نخواهند داشت.

اعتیادی که عمده صنایع ایران به امتیازات دولتی و حکومتی پیدا کرده‌اند و از بهره‌وری غافل شده‌اند، بسیار خطرناک و خسارت‌بار است و خود به چرخه تولید رانت دامن می‌زند. اما متاسفانه باید این واقعیت ناخوشایند را پذیرفت که کماکان در کشور ما سودی که در لابی‌گری و دنبال کردن مسیر رانت هست، لااقل در کوتاه­مدت، در کارایی اقتصادی و افزایش بهره‌وری و تولید محصول باکیفیت نیست، چرا که اینها به حداقل چیزی که نیاز دارد، دانش و هزینه است.

یکی از رانت‌های بزرگ که صنایع داخلی نا‌کارآمدی خود را با آن پوشش می‌دهند، موانع وارداتی است. برای مثال عمده حاشیه سود صنایع تولید لوازم خانگی متکی به موانع واردات است، چرا که  تولیدکنندگان داخلی با وجود انرژی، تسهیلات و نیروی کار ارزان و سایر امتیازات، بدون وضع تعرفه واردات نمی‌توانستند با تولیدکنندگان خارجی رقابت کنند. با این حال جالب اینجاست که تمام این امتیازات در کنار تعرفه سنگین وارداتی هم برای آنها کافی نبوده و فعالان این صنعت برای اینکه از شر هر رقیبی خلاص شوند و انحصار کامل بازار را به دست آوردند، با لابی‌گری توانستند مقامات کشور را وادار کنند تا واردات لوازم خانگی را به کلی ممنوع کنند. این فقط یک نمونه از خلق حاشیه سود تصنعی برای کسب سود حسابداری است، درصورتی که از نگاه کلان اقتصادی وزن زیان و کاهش رفاه ناشی از هدر دادن منابع و محرومیت مردم از خرید کالای باکیفیت، به مراتب از سود این بنگاه­ها بیشتر است.

ازقضا صنعت خودرو در ایران گل سرسبد لابیگری و رانت است و این شرایط بیشتر از هر بازار دیگری در بازار خودرو حکمفرماست؛ یعنی با وجود این­که از نظر اقتصادی تولید خودرو با زیان و خسارت انجام می شود، اما به واسطه قدرت لابیگری فعالان این صنعت و برخورداری از بزرگترین رانت­ها و امتیازات حکومتی، حاشیه سود مناسبی در این صنعت به وجود آمده است که آن را برای سرمایه گذاران جذاب می­کند. وقتی در غیاب خودروسازان خارجی با سر هم کردن بی‌کیفیت‌ترین قطعه‌ها و تولید بی‌کیفیت‌ترین وسیله‌های مجهز به موتور که توانایی راه رفتن دارند امکان بهره‌مندی از حمایت قاطع مقامات کشور وجود دارد، و تا اطلاع ثانوی ایدئولوژی حمایت از تولید داخل و خودکفایی بر فضای کشور حاکم است، به جای سوال «چرا خودروسازی؟» بهتر است بپرسیم «چرا خودروسازی نه؟»