سفره ایرانیان روز به روز کوچک‌تر و سهم‌شان از مواهب زندگی از جمله غذا و پوشاک کم و کمتر می‌شود. در حوزه مواد غذایی بعد از گوشت قرمز، برنج ایرانی، ماکارونی، مرغ و ماهی، حالا نوبت میوه و سبزیجات تازه است که از سفره ایرانیان خارج شود. چنان‌که گفته می‌شود میوه و سبزیجات تازه تا حدود ۴۰ درصد در سبد مصرف خانوار ایرانی کاهش پیدا کرده است.
این امر به لبنیات و شیر هم سرایت کرده و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در مورد کاهش نگران‌کننده مصرف لبنیات از سوی شهروندان ایرانی هشدار داده است. در این هشدار به عواقب حذف لبنیات از سبد مصرفی خانوار اشاره و گفته شده است که کمبود کلسیم و سایر مواد مغذی لبنیات در هرم غذایی ایرانیان پیامدهای ناخوشایندی برای سلامتی ایرانی‌ها دارد.
به موازات همین کوچک شدن سفره، نشانه‌های دیگری وجود دارد که از فقیرتر شدن ایرانیان و تنزل سطح زندگی در ایران خبر می‌دهد. مواردی مانند کوچ ایرانی‌ها از مرکز به حاشیه شهرها، تقلیل و محقر شدن خانه‌ها، کاهش میزان تفریح، چندشغله شدن، کاهش سطح بهداشت فردی از جمله سلامت دندان‌ها و موارد دیگر، همه دال بر این است که در سال‌های گذشته و هم‌اکنون نیز زندگی ایرانی‌ها به طور مداوم محدود و محدودتر شده و سهم آنها از رفاه، به طور ملموس و قابل ملاحظه‌ای کمتر شده است.
در مقابل همه این مشکلات و رویدادهایی که علیه زندگی، اقتصاد و آرامش ایرانیان به وقوع می‌پیوندد، از یک‌سو مقامات و دست‌اندرکاران دولت، وعده‌های درخشان برای آینده می‌دهند و از سوی دیگر رسانه‌های دولتی و از جمله صداوسیما تلاش مجدانه‌ای می‌کنند تا نشان دهند که اوضاع در کشورهای دیگر بسیار دردناک‌تر و ناخوشایندتر است. مثلا در همین روزهای اخیر، صداوسیما بارها قطع آب در انگلستان را در میان خبرهای خارجی انعکاس داده و بدون آنکه توضیح دهد که دولت لندن برای رفع نیاز شهروندانش به آب، چه تمهیدی اندیشیده است، تاکید می‌کند که پنج هزار نفر از شهروندان انگلیسی در یکی از شهرها به مدت پنج روز دچار بی‌آبی شده‌اند. از متن خبر چنین برمی‌آید که قطع شدن آب در گذشته رخ داده و پایان یافته است. اما صداوسیما به زمان رویداد و به چاره اتخاذشده اشاره نمی‌کند. در عین حال مقامات کشور مدام از یکدیگر به خاطر مردمی بودن، تلاش زیاد و… تشکر و قدردانی می‌کنند و اظهار می‌دارند که در اثر اتخاذ نزدیکی به همسایگان توانسته‌اند تجارت خوب و پرحجمی با کشورهای همسایه و اطراف سامان دهند و درآمدهای ارزی خوبی به دست آورند. اما دست‌کم این درآمد خوب و قابل ملاحظه تاثیری در زندگی شهروندان ایرانی نداشته و نمی‌دانند که درآمد ارزی، که از سوی مقامات دولتی درباره آن صحبت می‌شود، در کجا و چگونه هزینه می‌شود.
در عین حال تورم که ظالمانه‌ترین مالیات از اقشار ضعیف توصیف می‌شود، مانند شعله‌های آتش زندگی ایرانیان را می‌بلعد. رویای تورم تک‌رقمی که از سوی حسن روحانی و پس از نابسامانی‌های اقتصادی دوران محمود احمدی‌نژاد مطرح شده بود به واقعیت نپیوست و در حال حاضر نرخ تورم در ایران حدود ۵۴ درصد تخمین زده می‌شود. هرچند که برخی کارشناسان ابراز عقیده می‌کنند که چنانچه اوضاع کشور رو به بهبود گذارد و روابط خارجی ایران به حالت طبیعی بازگردد، نرخ تورم به حدود ۴۵ درصد یا اندکی کمتر خواهد رسید. قابل درک است که در اثر تورم موجود، زندگی ایرانیان تا چه حد محدود و ضعیف می‌شود. در واقعیت البته میزان تورم انتظاری از تورم واقعی بیشتر است، چراکه شهروندان ایرانی همیشه انتظار دارند قیمت‌ها جهش‌های مثبت کنند و دقیقا به همین خاطر است که قیمت‌ها در ایران تثبیت نمی‌شوند. هموطنان‌مان تصور می‌کنند از آن رو که قرار است قیمت‌ها هم رو به رشد باشند باید قیمت کالا و خدمات تولیدی‌شان را تا حدی افزایش دهند که توان مقابل با تورمی که در آینده رخ خواهد داد را داشته باشند.
البته کسانی که درآمد ثابت ندارند، مانند مشاغل آزاد و تجاری نمی‌توانند قیمت خدمات خویش را افزایش دهند به همین دلیل حقوق‌بگیران و کسانی که درآمد ثابت دارند- کارگران و کارمندان- برای نابود نشدن در آتش تورم یا به انجام شغل‌های دوم و سوم روی می‌آورند و یا دامنه و سطح زندگی خویش را کاهش و خود را با زندگی حقیرتر تطبیق می‌دهند.اکنون پرسش از رییس‌جمهور و همکارانش آن است که شرایط حاضر تا چه زمان ادامه پیدا خواهد کرد؟ سیدابراهیم رییسی و همکاران توضیح می‌دهندکه برای مقابله با وضع موجود، از اهرم پرداخت یارانه نقدی و حمایت از اقشار مختلف استفاده کرده‌اند که این حمایت‌ها تداوم پیدا خواهد کرد.اما در همین هفته‌های گذشته بسیاری از شهروندان کشورمان تقاضا می‌کنند که یارانه نقدی‌شان حذف و قطع شود و در مقابل قیمت‌ها نیز به نرخ‌های گذشته بازگردد.این تقاضا، یعنی یارانه نقدی برای تامین و پوشش افزایش قیمت‌ها کافی نبوده است. حال سیدابراهیم رییسی و حامیانش که پیش‌ از پیروزی در انتخابات وعده داده بودند زندگی آرام و لذت‌بخشی برای ایرانی‌ها به وجود می‌آورند باید توضیح دهند که نتیجه یک سال زمامداری‌شان چه بوده است؟ آیا توسل به این بهانه تکراری که دولت حاضر، ویرانی‌های دولت یا دولت‌های گذشته را ترمیم می‌کند، می‌تواند ایرانیان را قانع و راضی کند؟

جهان صنعت