اعتماد نوشت: اخيرا جنگ اوكراين يك‌ساله شد. آثار اين جنگ در حوزه‌هاي مختلف اقتصاد سياسي بين‌الملل آشكار است. يكي از اين حوزه‌ها ژئوپليتيك انرژي در خاورميانه است. جنگ اوكراين پويايي انرژي را بين اروپا و خاورميانه تغيير داده است، زيرا روسيه، بزرگ‌ترين صادركننده گاز طبيعي و دومين صادركننده بزرگ نفت جهان، همچنان با تحريم‌هاي غرب مواجه است و خاورميانه قادر به عرضه گازوييل و ساير محصولات پالايش شده به اروپاست. بخش عمده كمبود اروپا را گازوييل تشكيل مي‌دهد، زيرا در گذشته، 40درصد از گازوييل خود را از روسيه وارد مي‌كرد كه همزمان با اجراي آخرين بسته تحريمي محصولات روسي از 5 فوريه، شروع به كاهش واردات خود كرده است. همزمان با آن، اخيرا در خاورميانه چندين پالايشگاه ازجمله جيزان در عربستان سعودي، الزور در كويت، كربلا در عراق و دقم در عمان، شروع به كار كرده‌اند يا به زودي در ماه‌هاي آتي آغاز به فعاليت خواهند كرد. اين پالايشگاه‌ها در تلاش‌اند تا محصولات مورد نياز اروپا را تامين كنند و به نوعي جايگزين روسيه شوند.
طي چند ماه اخير، چندين رهبر اروپايي با سفر به كشورهاي سرشار از انرژي در خاورميانه و شمال آفريقا، ايجاد روابط مستحكم در زمينه انرژي با آنها را در دستور كار خود قرار دادند. به عنوان مثال، در سفر نخست‌وزير ايتاليا، جورجيا ملوني در ژانويه به الجزاير، او بر عزم كشورش براي پايه‌گذاري يك مشاركت استراتژيك با الجزاير با هدف حذف انرژي روسيه از ساختار اقتصادي اين كشور تاكيد كرد. 
طبق داده‌هاي موجود با قطع جريان انرژي از روسيه به عنوان منبع اصلي تامين انرژي اروپا، در اين قاره كمبود انرژي وجود دارد. براساس گزارش آژانس بين‌المللي انرژي، اروپا در سال 2021 روزانه 2.2 ميليون بشكه نفت از روسيه وارد كرد كه 700 هزار بشكه از طريق خطوط لوله و 1.2 ميليون بشكه در روز محصولات نفتي پالايش شده ارسال مي‌شد.
اما پس از تهاجم روسيه به اوكراين، دولت‌هاي اروپايي با مشكلي مواجه شدند كه پيش‌بيني‌اي از آن نداشتند. آژانس بين‌المللي انرژي در نتيجه تحريم‌هاي روسيه كه شامل صادرات نفت و گاز طبيعي مي‌شود، اعلام مي‌كند كه اتحاديه اروپا بايد كسري يك ميليون بشكه‌اي نفت خام و ۱،۱ ميليون بشكه‌اي فرآورده‌هاي نفتي در روز را جبران كند؛ اين درحالي است كه ميدان گازي گرونينگن هلند در ماه اكتبر بسته خواهد شد و نروژ نيز در حال بررسي محدوديت‌هاي توليد نفت و گاز طبيعي خود است.
بنابراين در پي بحران جنگ روسيه در اوكراين در كمتر از دو يا سه ماه، امنيت انرژي و امنيت عرضه انرژي متزلزل شد و تنها گزينه موجود، به‌كارگيري استراتژي‌هاي امنيت انرژي دوجانبه يا شايد چندجانبه براي يافتن تامين‌كنندگان جديد بود.
واقعيت اين است كه نيازهاي آتي انرژي تجديدپذير در اروپا به ويژه براي هيدروژن سبز يا آمونياك تنها از طريق توليدكنندگان منطقه خاورميانه، قابل تامين است و بر همين اساس، تمامي كشورهاي اروپايي با يكديگر بر سر دسترسي جديد به شوراي همكاري خليج‌فارس و شمال آفريقا رقابت مي‌كنند.
هر چند كه با طولاني شدن جنگ، برخي از كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا تلاش مي‌كنند تا تقاضاي انرژي اروپا را پوشش دهند. اما در كوتاه‌مدت به دليل وجود بسياري از قراردادهاي بلندمدت كه پيشتر امضا شده است، كمبود انرژي وجود دارد. به عنوان مثال، قطر در سال 2022 نسبت به سال 2021، تنها توانست محصولات خود را 10درصد بيشتر به اروپا منتقل كند، زيرا بخش عمده محصولات خود را پيش‌تر و از طريق قراردادهاي بلندمدت به مشتريان آسيايي خود فروخته بود. قطر در سال گذشته، صادرات ال‌ان‌جي خود به اروپا را از 16.9ميليون تن، به 19.4ميليون تن افزايش داد و از اين طريق سهم اروپا از 21.6درصد به 24.2درصد افزايش يافت.

رشد صادرات خاورميانه به اروپا
مجموع صدور محموله‌هاي نفت از منطقه خاورميانه و شمال آفريقا به اروپا از 1.2 ميليون بشكه در روز در سال 2021 به 1.7ميليون بشكه در سال 2022 افزايش يافت و سهم اروپا از 7.5درصد به 9.4درصد افزايش يافت. واردات محصولات اروپا از منا حدود 10درصد از 91 هزار بشكه در روز در سال 2021 به يك ميليون بشكه در سال 2022 افزايش يافته است و از ابتداي سال 2023 تاكنون، صدور حدود 1.2ميليون بشكه در روز را ادامه داده است.
بخش عمده افزايش حجم تجارت ميان اروپا با منطقه خاورميانه و شمال آفريقا، مربوط به عربستان سعودي و عراق بوده است. شركت‌هاي انرژي اروپايي علاقه شديدي به پروژه‌هاي اين منطقه از خود نشان داده‌اند و شركت‌هاي توتال، اني و شل، قراردادهايي را براي توسعه صادرات LNG قطر امضا كرده‌اند و به همراه شركت‌هاي BP و Equinor نسبت به مناقصه آتي الجزاير علاقه‌مندند.

ايران؛ بازنده بازي اوكراين
از نگاه تحليلگران مركز پژوهش‌هاي اتاق ايران، در يك‌سالگي جنگ اوكراين، ژئوپليتيك انرژي به ‌شدت دگرگون شده است. كشورهاي نفتي خاورميانه و توليدكنندگان مهم گاز از برندگان اين جنگ بوده‌اند. در اين ميان ايران يك بازنده بزرگ است. درحالي كه اين تحول مي‌توانست ايران را به بازار جهاني انرژي بازگرداند، اما تصورات اشتباه در مورد زمستان سخت اروپا و نيز تداوم وضعيت تحريمي و نااطميناني تشديد شونده، عملا حذف ايران از بازار جهاني انرژي را تثبيت كرد. اين درحالي است كه حتي روسيه در پيامد تحريم‌هاي شديد توانسته به صورتي نسبتا موفقيت‌آميز بازارهاي انرژي خود را به سوي شرق تغيير جهت دهد و در بازاري مانند چين جايگزين ايران شود. توجه به اين نكته ضروري است كه حذف ايران از بازار انرژي به معناي تخريب بنيان اقتصاد ملي و در ميان مدت تخريب بنيان قدرت ملي كشور خواهد بود. تغيير موازنه قدرت ژئواكونوميك در منطقه عليه ايران در ميان‌مدت شرايط را براي تضعيف موقعيت ژئوپليتيك ايران فراهم مي‌كند.