"هیمنه «زنده‌رود» چگونه اینچنین فروریخت که اهالی نصف جهان به سوگ فراقش نشسته‌اند و به گِل ترک‌های بسترش چشم حسرت دوخته‌اند؟" زاینده رودی که دشت اصفهان و بسیاری از بناهای تاریخی آن از او حیات می یافتند مدت ها است که در کش و قوس نابخردی‌ها، توان خروشیدن ندارد؛ تا آنجا که امروز به جای این رود زنده، کویری ترک خورده از آمال، پهنۀ تاریخی سپاهان را فراگرفته و تاریخ شهری را که سازه هایش بر زمینی اشباع از آب، قد فراز کرده را تهدید می کند. هر لحظه به دلیل خالی شدن سفره آب زیرزمینی اصفهانِ تاریخی، ایستایی بناهایی که در طول قرن ها خودنمایی کرده اند؛ با خطر سقوط مواجه هستند و این درحالی است که زاینده رود همچنان خاموش است و گوش شنوایی وجود ندارد.

ضرورت تغذیۀ سفره آب زیرزمینی
احمد منتظر رییس سابق اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان می گوید: سفره آب زیرزمینی خالص نیست؛ بلکه توأم با شِن است و وقتی این سفره خشک شود شن فشرده شده و حفره هایی ایجاد می شوند و نشست بوجود می آید؛ اما اینکه نشست در چه مدت زمانی اتفاق می افتد قابل تخمین نیست و به آب سفرۀ آب زیرزمینی بستگی دارد که فعلا درحال تخلیه شدن است؛ مگر اینکه بارندگی ها نجات بخش باشند و سفره ، آب دار شود؛ ضمن اینکه مادی ها نیز در تقویت سفره آب زیرزمینی تاثیر داشته اند که آن ها نیز خشک شده اند. وی ادامه می دهد: چاه هایی که متاسفانه شهرداری اصفهان احداث کرده در همین سفره های آب زیرزمینی هستند؛ یعنی همه پمپ هایی که شهرداری در هر خیابان قرارداده بر روی همین سفره آب زیرزمینی قرار دارد و برای آبیاری درختان از همین سفره آب مجانی برمی دارد!؛ در حالی که باید برای این کار آب شیرین خریداری کنند و با کامیون درختان را آبیاری کرده و یا با آن ها سفره آب زیرزمینی را تعذیه کنند. وی تاکید می کند: اگر سفره آب زیرزمینی تخلیه شده و در عین حال، تغذیه نشود؛ بر روی هر بنایی اثر خواهد داشت؛ چون نشست ایجاد شده و باعث ترک خوردن بنا می شود؛ هم بنا را خرد می کند و هم رانش ایجاد می کند. تنها راهکار هم این است سفره آب زیرزمینی تغذیه شود. در این صورت است که رودخانه آبدار می شود. منتظر، تاکید دارد، ارزش زاینده رود از تمام رودخانه های دنیا بیشتر است؛ چرا که یک منطقه خشک و بی آب و علف مرکزی را آبیاری می کند و اگر این رودخانه خشک شود کویر، اصفهان را فرامی گیرد؛ لذا باید تلاش کرد تا سفره آب زیرزمینی را پر شود.

نشست سمت چپ مدرسه چهارباغ
جعفر کساییان کارشناس ارشد مهندسی عمران و متخصص استحکام بخشی بناهای تاریخی با تأکید بر اینکه خشکی زاینده رود به پل های تاریخی روی این رودخانه آسیب می رساند، اظهار می کند: آهک، از جمله مصالحی بوده که در قدیم از آن ساروج درست کرده و برای ساختن بناها استفاده می کردند؛ اگر آهک کنار آب نباشد تبدیل به خاک می شود؛ بنابراین آهک باید همیشه مرطوب باشد تا استحکامش را حفظ کند و اگر خشک باشد؛ حالت پودر پیدا می کند و از سایر اجزایی که با آن ها ترکیب شده، جدا می شود. وی می افزاید: خشکی زاینده رود عامل مهمی برای تخریب آثار تاریخی اصفهان از جمله سی و سه پل است؛ اگر پایه های این پل پایین برود؛ جرز طبقۀ فوقانی، هم با آن نشست می کند و سر را عقب می کشد؛ یعنی وقتی یکی از دو پایه پایین برود؛ سرش به آن سمتی که پایین رفته کج می شود؛ هرچند که فعلا اثری از نشست در سی و سه پل دیده نشده است.
کسائیان با اشاره به عبور مادی از کنار مدرسه چهارباغ ادامه می دهد: درحال حاضر، در سمت چپ در ورودی مدرسه چهارباغ ، نشست ایجاد شده است؛ چون مادی از سمت راست کنار دیوار می آمده و بعد از وسط در ورودی به طرف داخل مدرسه عبور می کرده؛ یعنی سمت چپ آن، کمتر آب دیده و به همین دلیل این سمت بنا بیشتر آسیب دیده و کمی نشست در آن مشخص است.
عضو تیم مرمت استحکام بخشی سی و سه پل در سال 1349 تصریح می کند: حدود دو متر زیر سنگفرش کف سی و سه پل را سنگ چین کرده و سنگ لاشه را به صورت خشکه روی هم چیده اند. چون سنگ چین لابه لایش خالی است و ملات ندارد؛ آب از بین آن‌ها عبور کرده و پل استحکام دارد؛ از طرفی استحکام بخشی سی و سه پل، در سال 49 باعث شده که اگر نشستی اتفاق بیفتد، از قسمت های پایین‌تر این پل بروز می کند، که البته این پل به دلیل پایه های توپر و سنگین و حجیمش قادر است تا ۴۰۰ برابر وزن واردۀ کنونی را تحمل کند.

ریزش بناهای بلندمرتبۀ اصفهان
مرتضی فرشته نژاد، پیشکسوت معماری و مرمت بناهای تاریخی نیز معتقد است: اصفهان شهر نوسازی نیست که آب را گردانده و به این شهر آورده باشند و ساختار زیرین شهر ناهماهنگ با آب باشد؛ بلکه ساختار زیرین اصفهان و تمام بناها آن به صورتی است که همیشه از آب اشباع بوده و حتی گاهی سطح آب تحت الارضی بالا و گاهی پایین می‌زده است؛ به همین دلیل از قدیم یکسری زهکش و کِی(به صورت انبوه) و هم‌چنین ناکش(به صورت جزئی) سطح آب تحت الارضی را کنترل می‌کرده است. حتی مادی ها هم به عنوان زهکش عمل می کردند یعنی اگر سطح آب تحت الارضی بالا می آمد مادی ها آن را دفع می کردند و آب مجددا در پایین دست در شرق اصفهان به رودخانه بازمی گشت. وی با بیان اینکه وقتی آب تحت الارضی اصفهان پایین برود - همانطور که اکنون به دلیل حفر چاه های فراوان این مسئله ایجاد شده - بناهای تاریخی آسیب می بیند، ادامه می دهد: وقتی که آب از اصفهان و رودخانه گرفته شود؛ جای آب زیر زمین خالی می مانَد و نشست پل ها و بناهای تاریخی حتمی است. اگر کوچک‌ترین آسیبی به این سازه ها و انسجام آن ها وارد شود این سازه ها مجددا بهم متصل نمی شوند.
فرشته نژاد تاکید می کند: اگر آب از زاینده رود گرفته شود بدون شک نشست از رودخانه شروع می شود؛ به طرف شمال اصفهان یعنی به طرف بافت قدیم اصفهان پیش رفته و روی بناهای تاریخی اثر می گذارد؛ خطرناک ترین قسمت هم مناره ها و بناهای تاریخی بلندمرتبۀ اصفهان است که اگر زیر آن ها خالی شود چون دیگر آب از رودخانه به زیر آن ها نفوذ نمی کند و سطح آب تحت الارضی پایین رفته و زمین ها مانند کیک متخلخل شده است؛ تحت عوامل مختلف طبیعی و غیرطبیعی نشست می کند و باعث بروز فاجعه می شود. وی می گوید: سازۀ سی و سه پل از دو بخش تشکیل شده و استحکام آن قسمت که داخل زمین است تا پاکار لَنگ طاق های پل در تماس همیشه با آب تامین می شود. بخش دوم آن که خارج از آب است سازۀ هوایی است یعنی سازه ای که ملاتش گچ و خاک و بخشی از آن تنها گچ است که این بخش اگر رطوبت ببیند تخریب می شود. از طرفی آب تحت الارضی تا پایین مدرسه چهارباغ عبور می‌کرده و حال که آب را از رودخانه گرفته اند ایستایی مدرسه چهارباغ هم در خطر است؛ ضمن اینکه نام چهارباغ تداعی کنندۀ درختان چنار بلند و سایه انداز است؛ اما بدون وجود آب تحت الارضی و با توجه به ارتعاشات مترو دیگر درختی هم نخواهد ماند، درحالی که اصفهان به مادی ها و زاینده رود، به چهارباغ و به بناهای تاریخی‌اش زنده بوده؛ اما کم‌کم چیزی ازاین شهر نمی مانَد و باید فاتحۀ دشت اصفهان و همه آثار تاریخی آن را خواند.»
به نظر می رسد، هرچند از اصفهان با نام نصف جهان نام برده می شود؛ اما با رقم خوردن فاجعۀ به ظاهر احیای میدان عتیق، عبور مترو از چهارباغ و کف‌سازی آن، بدون توجه به کاوش های باستان شناسی؛ و البته با نابودی زاینده رود؛ دیگر سخن از نصف جهان بودن سپاهان، حرفی گزافه خواهد بود.

شیرین مستغاثی/ هفته نامه نوسان