امانالله قراییمقدم در مصاحبه با روزنامه همدلی می گوید: هر نخبهای که از ایران برود یک چاه نفت خاموش میشود چراکه یک چاه نفت وقتی فایده دارد که برای استخراج از آن یک متخصص داشته باشیم. این جامعهشناس معتقد است: فضای موجود بهجای جذب نخبگان و ایجاد شرایط اجتماعی مساعدی که در آن احساس بسته بودن محیط به افراد دست ندهد، برعکس، سبب گریز آنها شده است. آمارهای گسترده از سیل مهاجرت جوانان نیز گویای واقعیتی تلخی است. در سالنامه مهاجرت ایران 1399 آمده که اغلب مهاجران ایرانی دارای تحصیلات دانشگاهی و متخصص هستند و نسبت درصدی تحصیلکردگان ایرانی از نسبت درصدی کشورهای میزبان بالاتر است. بر اساس جدیدترین آمارهای رصدخانه مهاجرت ایران هم، ۳۷ درصد از دارندگان مدال در المپیادهای دانشآموزی، ۲۵ درصد از مشمولان بنیاد نخبگان و ۱۵ درصد از رتبههای زیر هزار کنکور سراسری مقیم کشورهای دیگرند.
واقعیت تلخ!
انگیزه مهاجرت برای نخبگان استفاده از فرصت حضور در محافل علمی و دانشگاهی، فرصت شغلی و کسب درآمد بالا و رفاه بیشتر بوده است. ناصر ذاکری، کارشناس اقتصادی در یادداشتی در روزنامعه "اعتماد" می نویسد: جریان مهاجرت نخبگان در کشورمان در چند دهه گذشته سرعت فوقالعادهای یافته و به این ترتیب به معضلی نگرانکننده تبدیل شده است. در دهههای اخیر رقابت نفسگیری بین کشورهای درحالتوسعه برای رسیدن به رشد اقتصادی بالاتر و افزودن بر وزن و اعتبار اقتصادشان شکلگرفته است. کشورهای خواهان توسعه در جریان این رقابت تلاش میکنند از تمام داراییها، امکانات و ثروتهای خود استفاده کنند تا از رقبای منطقهای خود عقب نمانند. در این میان، بدون تردید ارزشمندترین دارایی هر کشور، نیروی انسانی است؛ زیرا توسعه فقط و فقط با محوریت انسان دستیافتنی خواهد شد. به این ترتیب تلاش کشورها برای جذب و بهکارگیری نیروی متخصص و نخبه کشور دیگر مفهوم و معنای روشنی پیدا میکند؛ از یک سو دارایی ارزشمندی از چنگ رقیب خارج و آهنگ رشد اقتصادی آن کشور کندتر میشود و از سوی دیگر اضافهشدن یک نخبه به جمع نخبگان شاغل کشور مقصد، به رشد ظرفیت اقتصادی و افزایش توان ثروتاندوزی آن کمک میکند. ذاکری در ادامه تاکید دارد: در کنار این واقعیت تلخ، وقتی اخبار مربوط به تخصیص فرصتهای «مرغوب» شغلی و تحصیلی به گروهی اندک از صاحبان قدرت و نفوذ، در جامعه منتشر میشود، وقتی افکار عمومی با پدیده استخدام افرادی با پایه دانشی اندک در موقعیت استادی و حضور در مراکز علمی برخورد میکنند، بهتدریج این باور در اذهان شکل میگیرد که یک جوان نخبه و دانشمند چارهای جز رفتن به سرزمینی که قدرش را بیشتر بدانند و به او فرصت شغلی و آموزشی مناسبتری پیشنهاد کنند، ندارد. شیوه نادرست توزیع فرصتهای شغلی و آموزشی، بهویژه بورسهای آموزشی خارج از کشور و حتی فرصتهای کارآفرینی و تولید ثروت موجب شده جوانهای شایسته و نخبه کشور در مقیاس وسیع خانهنشین شوند و به این ترتیب فرصتی برای برخی سودجویان و فرصتطلبان فراهم شود که نورچشمیهای خود را در غیاب جوانان نخبه برای استفاده از این فرصتها معرفی کنند. برای راستیآزمایی این ادعا فقط کافی است از موقعیت شغلی و آموزشی فرزندان طبقه متنفذ کشور و صاحبان مقام و موقعیت پرسوجو کنیم و اینکه آیا آنان برای کسب این موقعیت، ناگزیر از رقابت با متقاضیان پرتعداد و فاقد معرف پرنفوذ بودهاند یا با مختصر تلاشی موفق به اشغال چنین موقعیتهای رشکبرانگیزی شدهاند. گریز از شایستهسالاری و تنندادن به معیارها و اصول آن، موجب شده نخبگان و جوانان بااستعداد کشور در حاشیه بمانند و در عوض افرادی با توان، استعداد و تجربه بهمراتب اندک، بر صدر نشسته و قدر ببینند.
ناامیدی از اصلاح امور کشور
آنچه مشخص است مسئلهای که نخبگان را ترغیب به رفتن کرده، ناامیدی از اصلاح امور کشور، علاقه به کسب سابقه تحصیلی و میل به تجربه زندگی در خارج از کشور بوده است. آمارهای مهاجرتی ایرانیان به اینجا ختم نمیشود. گفته می شود، پس از تحولات اقتصادی سال ۹۷(بازگشت مجدد تحریمها) تصمیم به مهاجرت دانشجویان و فعالان استارتاپی افزایش چشمگیری داشته است. آمریکا، ترکیه، آلمان، ایتالیا و کانادا به عنوان پنج مقصد اصلی دانشجویان ایرانی در دنیا هستند. البته طی سالهای اخیر با افزایش هزینههای مهاجرت دانشجویی، مهاجرت آنها به کشورهایی همسایه مثل ترکیه و ارمنستان بیشتر شده است. البته مسئله تنها مهاجرت دانشجویان و فعالان استارتاپی نیست. آنطور که در سالنامه مهاجرتی ایران در سال ۱۴۰۰ نوشته، میل به مهاجرت سایر ایرانیان نیز با توجه وضعیت اقتصادی کشور به شکل نگرانکنندهای روبه افزایش است.
به گفته کارشناسان، بعد از موافقت مجلس برای بررسی طرح صیانت از فضای مجازی با اصل ۸۵ قانون اساسی، موجی از انتقادات و البته ناامیدی توسط کاربران شبکههای اجتماعی شکل گرفت. برخی میگویند شبکههای اجتماعی آخرین کورسوی آنها برای کسب وکار بوده و حالا با این طرح در چنین شرایط اقتصادی دیگر انگیزهای برای ماندن ندارند. برخی از کاربران حالا دیگر حرف از مهاجرت به عنوان یک اجبار میگویند و نه یک انتخاب. بررسیها نشان داده جستجوی واژه مهاجرت در گوگل بعد از تصویب طرح صیانت از فضای مجازی نیز افزایش یافت. براساس پیمایشهای رصدخانه مهاجرت ایران، مهاجرتهای اقتصادی مهمترین نوع و کانال مهاجرت ایرانیان است. همچنین بسیاری از مهاجرتهایی که از سایر کانالهای تحصیلی یا پناهجویی نیز انجام میشود انگیزههای اقتصادی دارد.
بدون شک توسعه هر کشوری در گرو استفاده بهینه از تمام دارایی و حتی عاریتگرفتن از دارایی ملتهای دیگر است؛ و در این میانه ملتی که نتواند فرزندان نخبه خود را در موقعیتهای مناسب به کار بگیرد و از آثار مثبت توانایی، استعداد و خلاقیت آنان بهرهمند شود، سهمی از سفره گسترده توسعه و پیشرفت نخواهد داشت. ایران امروز برای دستیابی به توسعه و جبران فرصتهای تاریخی کمنظیری که از دست داده، نیازمند همه فرزندان خود است و این وظیفه مسئولان و متولیان امر است که شرایط را برای نقشآفرینی همه نخبگان و فرزندان بااستعداد کشور مهیا کنند و حتی در گامی بزرگ به پیش، پذیرای متخصصان، نخبگان و کارآفرینان سایر کشورها نیز باشند. بیتردید این مهم جز با کنارگذاشتن تنگنظریها و پذیرفتن حاکمیت خرد جمعی و الزامات شایستهسالاری محقق نمیشود.