تصور کردن دنیای آخرالزمانی، چندان سخت نیست؛ همین حالا فیلم سینمایی «مکس دیوانه، جادهی خشم» / Mad Max، Fury Road را در گوگل سرچ کنید و در آپارات یا یوتیوب ببینید. همه چیز دستتان میآید؛ درحالیکه تنها بیابانی خشک از زمین باقی مانده است، باقیمانده نسل انسانها برای بهدست آوردن واجبات زندگی حاضرند یکدیگر را بدرانند. مکس، مردی کمحرف که زن و بچهاش را از دست داده است، به تنهایی در جستوجوی صلح سفر میکند. اما دنیایی تصویر میشود که در آن خبری از صلح و دوستی نیست، بشر دوپا وحشیتر از همیشه شده است، برای آب، سوخت و غذا جنگ میکند؛ جنگهایی خشونتبارتر از هر جنگی که تاکنون دیده شده است.
خاورمیانه، زمین سوخته
تلخ است؛ اما شاید بیابانهایی که جرج میلر استرالیایی در مکس دیوانه تصویر کرده است، شباهت زیادی به زمین سوختهای که پس از جنگ داعش در دو کشور خاورمیانه باقیمانده، دارد. شاید هم صحرای نوادا یا صحرای آفریقا. اما اگر خبرها را دنبال کنید، به یک پیشبینی تلخ میرسید؛ روایت سازمان ملل از خاورمیانه در ۳۰-۲۰ سال آینده؛ منطقهای خشک، تفتیده، با تابستانهای طاقتفرسا در حاشیه خلیج فارس: «کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا با توجه به غباری که کویرهای این مناطق را درمینوردد باید خود را برای کمبود آب و خشکسالی پیش رو آماده کنند. در چهل سال گذشته خشکسالی در این مناطق بیشتر و طولانیتر شده است.»
بر اساس گزارش اداره غذا و کشاورزی سازمان ملل، فائو، این مناطق سهمی از کمترین ذخایر آب آشامیدنی جهان را دارند. گزارش این سازمان میافزاید که این شرایط احتمالا با وجود تغییرات اقلیمی بدتر نیز خواهد شد.
اواخر تابستان ۲۰۱۸ روزنامه «تاگساشپیگل» در مقالهای با عنوان «جنگ بر سر هر قطره آب» درباره خشکسالی و کمبود آب در خاورمیانه نوشت: «شش درصد از جمعیت کره خاکی در این منطقه زندگی میکند و این ۶ درصد عملا تنها به یک درصد از آب موجود در جهان دسترسی دارند. گرمای بیش از حد و بهویژه تاثیرات تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین از جمله عوامل موثر در کمبود آب در این منطقه اعلام شده است. در خاورمیانه در پنج سال گذشته میزان بارندگی بهشدت کاهش یافته و گرمای هوا بهموازات آن افزایش یافته است. سال گذشته، از آسمان کویت پرندگان مرده بر زمین افتادهاند. چه بسا در چند دهه آینده، بخشی از منطقه به علت کمآبی و خشکسالی عاری از سکنه شود. همچنین گرمایش هوا و تغییرات اقلیمی، موجب هجوم جمعیت به شهرهای بزرگ کشورهای این منطقه شده است که از دیگر عوامل تشدید کننده کمبود آب عنوان شده است.»
همه اینها را کنار پیشبینیهای بدبینانه ناسا در ۷-۶ سال گذشته بگذارید که مدام گفته است: «خشکسالی شدید ۳۰ساله در خاورمیانه در راه است.» در اواخر سال ۲۰۱۵ میلادی، ناسا گزارشی درباره گرمایش جهانی و خشکسالی در ۳۰ سال آینده منتشر کرد که ادعا میکرد ۴۵ کشور جهان در معرض خشکسالی شدید هستند و در این فهرست ایران رتبه چهارم بود. گزارش ناسا تاکید میکرد که بعید نیست بین ۳۰ تا ۴۰ سال آینده بخشهای وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شوند. البته این پیشبینی فقط برای ایران نبود، دانشمندان ناسا با مطالعه چندین مدل اقلیمی در مقالهای در فوریه ۲۰۱۵ در مجله ساینس هشدار دادند که مناطق جنوب غربی و مرکزی ایالات متحده آمریکا در آستانه خشکسالی شبیه دهه ۱۹۳۰ هستند. خشکسالی۱۹۳۰ فاجعهای بود که بحرانهای اقتصادی شدیدی برای آمریکا به همراه داشت ولی این بار گمان میرود که این خشکسالی ۳۰ تا ۳۵ سال طول بکشد.
اما همه این پیشبینیها در ایران تاکنون رد شده است. هرچند که در کنارش هشدار دادهاند ایران بیآبتر شده است و میشود و باید برای مدیریت منابع و مصرف، فکری کرد وگرنه فاجعه در راه است.
مهاجرت، نشانه درک فاجعه
بسیاری از مردم ایران فاجعه را درک کردهاند؛ اهالی سیستان و بلوچستان، خوزستان، ایلام، کرمانشاه، هرمزگان، بوشهر، کردستان، همدان، لرستان، کرمان، خراسان جنوبی، فارس، یزد، اصفهان و سمنان در ۳۰ سال گذشته به مرور با واژه فاجعه خشکسالی بیش از بقیه آشنا شدهاند؛ بسیاری از اهالی هامون تا همین روزهای آخر سال ۹۷ که از افغانستان سیل رسید، یادشان نمیآمد شمال دریاچه کی آب داشته است، غربنشینان ایران (خوزستان، ایلام، کرمانشاه و کردستان) کمکم به نیمه دومین دهه پر گرد و خاک نزدیک میشوند و حتی اگر برخی از آنها مانند کردها، سرزمین پرآبی داشته باشند، اما خاک عربی را به وفور در ریههایشان فروبردهاند.
پس پر بیراه نیست اگر خبر برسد مهاجرت به استانهای شمالی، شروع شده است. خوزستان، اصفهان و قم این روزها بیشترین مهاجر را به استانهای شمالی دارند؛ خوزستانیها خودشان را به شهرهای غربی اصفهان میرسانند؛ دیواره غرب زاگرس و اصفهانیها و قمیها هم راه مازندران را پیش میگیرند. بماند که پایتختنشینان هم عادت شمال رفتن گاهوبیگاه را به دستوپا کردن ویلا و آپارتمان در شهرهای شمالی تغییر دادهاند. بماند که مهاجرت از تهران دلایلی بیش از آب دارد؛ ترافیک، آلودگی هوا، گرانی و البته آب!
اما دلیل عمده مهاجرتها دیگر فقط اشتغال نیست؛ روزهای پرآبی و بیآبی است؛ خوزستانیها نمیدانند باید با گرد و خاک زندگی کنند یا از سیل فرار کنند. در بخش بزرگی از سیستان و بلوچستان همین وضع برای بخش بزرگی از جمعیت صدق میکند؛ فقط درصد سیل و گرد و خاک تفاوت دارد.
و اگر همین مردم استانهایی مثل خوزستان، ایلام، بوشهر، هرمزگان، کرمان، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و حتی جنوب استان فارس خبرهای تغییر اقلیم را خوانده باشند و پیشبینی بدبینانه ناسا را فقط شنیده باشند، حتما پس ذهنشان به مهاجرت فکر میکنند؛ کجا بهتر از گیلان و مازندران و حتی گلستان؟!
مهاجرت به استانهای پرآب شمالی هر سال بیشتر میشود. البته اطلاعات مرکز آمار ایران در سال ۹۵ از مهاجرت معکوس از تهران چنین حکایت دارد: بنا به اطلاعات سرشماری سال ١٣٩٥ در فاصله زمانی سالهای ١٣٩٠ تا ١٣٩٥ تعداد ٣٥٠هزار و ٦٣٢ نفر از استان تهران به استانهای دیگر مهاجرت کردهاند. استان البرز بالاترین جذب مهاجر از تهران را داشته و استانهای گیلان و مازندران به ترتیب در رتبههای دوم و سوم جذب مهاجر از استان تهران قرار دارند. آمار به تفکیک اینطور توضیح میدهد که استان البرز با ۸۹هزار و ۱۹۷ نفر بیشترین مهاجر را از استان تهران داشته است. استانهای گیلان، مازندران و خراسان رضوی به ترتیب با ۲۸۵۳۱، ۲۳۶۴۳ و ۲۱۲۴۱ نفر از این نظر در رتبههای بعدی قرار دارند.
از سوی دیگر شورای شهر رشت پیشبینی کرده است در پی بحران آب در استانهای مرکزی و جنوبی ایران، جمعیت این شهر در ۱۰ سال آینده ۱.۵ برابر افزایش یابد. پیشبینیای که از حالا زنگ خطر را برای زیرساختهای استان سرسبز شمالی و تضادهای فرهنگی به صدا درآورده است. از سوی دیگر نمایندههای گیلان و مازندران هم هشدارهایی درباره افزایش مهاجرت به این استانها دادهاند.
آب، عامل جنگ؟
«جنگ آب» دو کلمه بسیار پرمعنی است. حدود ۳۰ سال دیگر جمعیت جهان ۱۰ میلیارد نفر میشود و البته بحران آب هم تشدید خواهد شد. یک سال و نیم پیش تحلیلگران «موسسه واشنگتن» یکی از دلایل جنگ سوریه را خشکسالی عنوان کردند. در بخشی از این تحلیل آمده است: « پنج سال پیش از شروع بحران سوریه، این کشور یکی از بدترین خشکسالیهای خود را تجربه کرد. به طوری که کمبود آب باعث شد بیش از ۸۵ درصد احشام و دامها در شرق سوریه تلف شوند. این در حالی است که میانگین بازده محصولات در زمینهای آبیاری شده ۲۳ درصد و در زمینهای دیمی نیز به میزان ۷۹ درصد کاهش داشت. این مسئله مشکلات اقتصادیای را به همراه داشت که حدود ۱,۳ میلیون نفر از جمعیت سوریه را تحت تاثیر قرار داد، معیشت ۸۰۰ هزار نفر را نابود کرد و دهها هزار روستایی سوری را به زاغههای حومه دمشق، حلب و حما کوچ داد. در سال ۲۰۰۹، سازمان ملل گزارش داد که ۶۰ تا ۷۰ درصد روستاها در استان حسکه و در بستر رودخانه خامور به طور کامل از بین رفتند. تاثیرات خشکسالی با سوءمدیریت نیز شدیدتر شد و در نهایت نیز به عنوان یکی از محرکهای شروع اعتراضات در سوریه نقش عمدهای ایفا کرد. هنگامی که تظاهرات در اواخر سال ۲۰۱۱ تشدید شد، داعش، گروههای شورشی و سایر گروهها از دسترسی به آب به عنوان یک سلاح نظامی استفاده میکردند. در اوایل سال ۲۰۱۲، گروههای شورشی کنترل منابع آبی در بسیاری از نقاط سوریه و از جمله دمشق را به دست گرفتند و از آن به عنوان یک سلاح در برابر وفاداران به حکومت استفاده کردند. به طوری که در جولای ۲۰۱۵، شورای شورشیان در وادی بردا تصمیم گرفت در تلافی حملات ارتش سوریه به زبدانیف تمامی خدمات آبرسانی به دمشق را متوقف کند. درنهایت پس از درگیریها و مذاکرات فراوان، دولت سوریه در اوایل سال ۲۰۱۷ موفق شد بار دیگر از منابع آبی این منطقه استفاده کند.»
نکته اینجاست که تحلیلگران موسسه واشنگتن میگویند وفاداران بشار اسد، دسترسی بیشتری به آب داشتهاند؛ «دسترسی به آب نقش عمدهای را در اعلام وفاداری کشاورزان شمال شرق به حکومت سوریه در دورانهای مختلف داشته است و حجم زیادی از آبهای سطحی و زیرزمینی سوریه براساس ملاحظات سیاسی به مصارف کشاورزی اختصاص داده میشود که همین مسئله باعث شد بخش کشاورزی ۹۰ درصد حجم آب کشور را مصرف کند. در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ سیستمهای آبیاری به سرعت گسترش یافتند و ۱,۲ میلیون هکتار از زمینهای کشاورزی سوریه زیر پوشش آبیاری قرار گرفتند؛ این در حالی است که در ۲۵ سال قبل از آن، تنها ۶۵۱ هزار هکتار از زمینهای کشاورزی زیر پوشش قرار گرفته بود. در نتیجه، زمانیکه موج تحولات عربی به سوریه رسید، تقریبا ۴۰ درصد از معیشت مردم سوریه به کشاورزی وابسته بود.»
همچنین نویسندگان مقاله «جنگ بر سر هر قطره آب» روزنامه تاگساشپیگل دراینباره نوشتهاند: «کمبود آب از جمله عواملی بود که به نارضایتیهای سیاسی در سال ۲۰۱۱ در سوریه دامن زد. فقدان زمینه کار و اشتغال برای این بخش از جمعیت روستایی باعث نارضایتی عمومی آنها شده بود و اعتراضات آنها را در پی داشت. نیروهای وابسته به داعش با آگاهی از اهمیت آب بر آن بودند که با تسخیر سدها در عراق و سوریه مواضع خود را از منظر استراتژیک تحکیم کنند.»
اوایل اسفند امسال هم در پنلی در آمستردام هلند دراینباره هشدارهایی داده شد. به گزارش ایندیپندنت، جمال صغیر، استاد دانشگاه مکگیل در این پنل گفت: «به علت کمبود آب، غذا و جنگهایی که برسر منابع مختلف انجام میشود، در دهه بعدی ۷ تا ۱۰ میلیون نفر در خاورمیانه مجبور به ترک خانههای خود میشوند. ناامنی سوختی و غذایی میتواند خیلی سریع به آشوب منجر شود. گروههایی تروریستی مثل داعش از تغییراقلیم استفاده میکنند تا اعضای خود را افزایش دهند. برای مثال آنها به کشاورزانی که فقیر شدند غذا، درآمد و مزایای دیگر پیشنهاد میکنند.»
اوضاع ایران چه میشود؟
در انتظار جابهجاییهای بزرگ
نیازی به پیشبینی ما نیست؛ خبر اعتراضات مردم اصفهان به آب را بارها شنیدهاید. عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست به سازندگی گفته که جنگ آب باید زودتر از اینها در ایران شروع میشد، اما خب هنوز بالا نگرفته است. معاون او همین چندماه پیش گفته بود که فقط ۵ سال برای نجات ایران از بحران آب فرصت باقی مانده است.
همین تابستان گذشته، عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور در تحلیل اعتراضات دی ۹۶ و اعتراضات قشری و نه سیاسی، به سازندگی گفت: موضوع کمبود آب واقعاً بحران بزرگی برای کشور است، اما در پاسخ به اینکه آیا تبدیل به یک بحران اجتماعی بزرگ شده است یا خیر، هنوز این اتفاق نیفتاده، اما زمینههایش خیلی فراهم است. شما اعتراضات را میبینید، اما من مسائل دیگری را میبینم؛ سه روز است آمار عجیبی به دست من رسیده که انشاءالله درست نباشد، اما احتمالاً درست است. مهاجرتهای وسیعی در حال شکلگیری است از مناطقی که با پدیده خشکسالی روبرو هستند به مرکز ایران و شمال، اگر چنین روندی ادامه پیدا کند ۵ سال دیگر چهره کشور از همه نظر تغییر خواهد کرد. تغییر ترکیب جمعیتی، جابهجایی منابع، ایجاد مسائل سیاسی و درگیریها اتفاقات بزرگی است، اما اینکه قابل حل هست یا خیر به نظر من صددرصد قابل حل است.
او گفت: اولویت ما در استانهای جنوبی آب شرب است، دومین اولویت صنعت ماست که ارزش افزوده بالایی دارد، اولویت سوم رفتن به سمت محصولات کمآب است. باید آب شرب استانهای جنوبی را حتماً به آبشیرینکُنها بسپاریم. حال مشکل این است که تهیه چنین آبی گران است، باید به مردم توضیح بدهیم که آب نداریم، مردم عزیز و محترم آب کم مصرف کنید و آب شرب هم به همین مقدار است، البته یک مقدار دولت کمک میکند، اما مردم باید بهتدریج عادت کنند و پول آن را پرداخت کنند. مانند کشورهای جنوبی مانند دوبی، قطر و... آیا اینها بارندگی، چشمه و رودهای جاری دارند؟ مسلماً از همین دریا، آبشیرینکُن و... حتی در کشاورزی استفاده میکنند، بنابراین نباید فوری در مقابل چنین پدیدهای تسلیم شویم. وزیر کشور گفت: کَنده شدن کشاورز اصفهانی که با آب جاری زایندهرود و روش غرقآبی هزاران سال کشت کرده از روش سابق، حتماً مخاطرات اقتصادی، اجتماعی و نگرانی برایش ایجاد میکند. کارشناسان معتقدند که حداقل ۱۵- ۱۰ سال دیگر روند همین است، بنابراین نباید تعلل کنیم زیرا آب اولویت اول کشور است و دستگاهها باید در آن موارد اقداماتی انجام دهند، بنده که به عنوان وزیر کشور مسئول اجرا کردن این موضوع نیستم، اما پیشبینی میکنم و میگویم این مهاجرتی که الان آغاز شده، اگر کنترل نشود با فاجعهای بزرگ در ۱۰ سال آینده ایران مواجه خواهیم شد، جابهجایی عظیم جمعیت که شهرهای شمالی، تهران، مشهد و... گنجایش ندارند، ترتیب این جمعیت و حاشیهنشینی مشکل ایجاد خواهد کرد و محل قبلی سکونت آنها خالی شده و خیلی از منابع آنجا از بین میرود. بنابراین میتوان کمبود آب را به عنوان بحران تلقی کرد.
امید کریمی، دبیر گروه جامعه سازندگی